یک رکن تبلیغات عوامفریبانه تمامی نظامهای طبقاتی بورژوازی این مزخرف جاودانه است که دولت ابزار حکومت همه مردم است. بیطرف است. جانبدار نیست. ارگان حاکمیت طبقه خاصی در جامعه سرمایه داری موجود نیست. حتی در خشن ترین و دیکتاتورترین حکومتهای موجود، چه درحکومت سلطنتی یا حکومتهای مذهبی و الهی و یا حکومتهای دمکراسی، تلاش میشود تعلق و ماهیت طبقاتی دستگاه حاکم بر مردم پنهان شود. هنر تبلیغاتی بورژوازی در این است که موفق شود این ضدیت تا مغز استخوان خویش علیه کارگر و مردم زحمتکش را در اذهان توده های جامعه عادی و بعضا مشروع جلوه گر بنماید.
اما حفظ این پوسته دروغین در دوران برآمد سیاسی، در شرایطی که جامعه به یک تلاقی حاد طبقاتی و اجتماعی کشیده است، عملا امکان پذیر نیست. حاد شدن قطب بندیهای سیاسی در جامعه امکان چنین عوامفریبی هایی را عملا از مبلغین بورژوازی سلب میکند. در چنین دورانهایی شمشیرها باید از رو بسته شوند. حرفها باید رک و صریح باشند. موقعیت حاضر در ایران اسلام زده گویایی چنین شرایطی است. مردمی که حکم به سرنگونی رژیم اسلامی سرمایه داده اند. کارگرانی که در ابعاد گسترده پا به میدان تقابل با سرمایه و حاکمیت اسلامی گذاشته است. کمونیسم کارگری ای که یک پای معادله قدرت سیاسی است، جامعه ای که وضعیت موجود را نمیخواهد. میخواهد، آزاد و برابر و مرفه و انسانی زندگی کند. و رژیمی که برای بقاء تمام هیولاهای تاریخ گذشته و معاصر را به میدان آورده است. ضدیت با کارگر امری طبقاتی است. یک رکن اساسی سیاست تمام نیروهای بورژوایی اعم از پوزیسیون و یا اپوزیسیون است. ضدیت با کارگر و مطالباتش عنصر ذاتی و وجودی سرمایه است. دائمی و همیشگی و آشکار است. بدون استٽمار کارگر یک روز سنگ روی سنگشان بند نمیشود. مهم نیست که در چه قالبی پیچیده شده باشد. بسته بندیها فقط متفاوتند. به دو نمونه زیر توجه کنید:
۱- این یکی تا دیروز در حاکمیت بوده است. امروز اپوزیسیون دربار اسلام است. آقای عبدالله رمضانزاده از مسئولین حزب مشارکت اسلامی گفته است: "دولت نهم حقوق کارگران را بدون کار کارشناسی افزایش داد و همین امر باعٽ شد در طول چند ماه بیش از ۳۰۰ هزار کارگر در نتیجه ورشکستگی کارخانه ها بیکار شوند و در نتیجه یک سر درگمی در کشور حاکم شود." اینکه چه اقدامی دولت جنایتکار احمدی نژاد در قبال چنین "دروغ و اتهام" سنگینی از طرف شرکای حکومتی سابق خود در رابطه با افزایش حقوق کارگران آنهم "بدون کار کارشناسی" انجام خواهد داد، مساله ای مربوط به جنگ این مرتجعین اسلامی است. اما آنچه بوی تعفن اش مشام را می آزارد ضدیت کور و ضد انسانی رمضانزاده با کارگر است. ظاهرا "کار کارشناسی" کرده اند و نتیجه گرفته اند که کارگر نباید حقوقش اضافه شود، چرا که سرمایه دار ورشکسته میشود؟! اینهم جوهر انتقاد "اپوزیسیون" دو خردادی به دولت حاکم در شرایطی است که هنوز عرق تن رژیم اسلامی از سرکوب زنان و جوانان و کارگران خشک نشده است. کارگران اعتصابی نیشکر هفت تپه را وحشیانه سرکوب کردند. محمود صالحی با کلیه ای بیمار در زندان است. و دانشجویان پلی تکنیک در اوین تحت شکنجه قرار دارند.
۲- دومی از چهره های اپوزیسیون است. دست راستی و ناسیونالیست است. قبلا وزیر و درباری بوده است. آقای داریوش همایون نویسنده اطلاعیه حزب مشروطه تحت عنوان "جنبش کارگری در متن پیکار جامعه مدنی" خطاب به کارگران میگوید: "اما مبارزه طبقاتی شکافی در جبهه مبارزه خواهد انداخت که تنها به نیرومند تر شدن دست حکوت خواهد انجامید." و سپس زمخت تهدید میکند: "کسانی که با زبان چهل و پنجاه سال پیش سخن میگویند نمایندگان ایران آینده ای نیستند که نه تنها بر ویرانه های جمهوری اسلامی بلکه بر ویرانه های بهشت پرولتاریا ساخته خواهد شد." اینهم وعده ای است که اپوزیسیون دست راستی به کارگر میدهد. میخواهد فردایشان را بر "ویرانه های بهشت پرولتاریا" بسازند. تهدید میکنند که اگر کارگر بر امر مستقل طبقاتی خود، بر اهداف خود برای آزادی و برابری و حکومت کارگری تاکید کند، اگر پرچم این مبارزه را در دست بگیرد، از هم اکنون متهم به "نیرومند" کردن جمهوری اسلامی خواهند شد. عملا میگوید مطیع شوید، دست از مبارزه طبقاتی بردارید. سکوی پرش بورژوازی برای برقراری نوع دیگری از استبداد و استٽمار شوید، تا "رستگار" شوید. بر سر در حزب مشروطه نوشته شده است، حزبی برای آینده. ابعاد و سیمای این آینده هر روز بیشتر روشنتر میشود. در این آینده کارگران باز محکومند.
آیا این تحولات مایه نگرانی است؟ بهیچ وجه! بر عکس نشان پیشرفت کارگر و کمونیسم در تحولات جامعه است. چه آنهایی که در حاکمیت اسلامی هستند خود را در ضدیت با کارگر و کمونیسم معنی میکنند٬ و چه آن نیروهای بورژوایی که در اپوزیسیون هستند، خود را برای مقابله با کارگر و آماده میکنند. یک رکن تلاش نیروهای اپوزیسیون راست و محافظه کار در تقلا برای کنار زدن رژیم اسلامی، ایجاد آمادگی در صفوف بورژوازی برای مقابله با عروج کارگر با پرچم کمونیسم است. این تحرکات نشان پیشرفت طبقه ماست.